اخیراً نماینده آستارا که خود متولد روستای رز نمین و نسل اندر نسل در این روستا زندگی و رشد و نمو و پرورش یافته اند، اظهاراتی بیان کرده اند که از یک نماینده با این طرز بیان خیلی بعید به نظر می رسد که با هر گونه دلایل ، غیر ممکن است شاهرود و نمین و ویلکیج و ۱۳ روستا به آستارا الحاق شود.
به گزارش تابناک اردبیل، محمد اصغری کلاسر پژوهشگر تاریخ در این باره می گوید: در دو سال اخیر درمورد موقعیت جغرافیایی آستارا و تالش و اردبیل، مطابق اسناد بارها اشاره کرده ایم، باتوجه به نقشه قدیمی صفویان و نیز اسناد و مدارک، نجفقلی خان وطندوست آراللو(آلارلو) ملقب به سالارمنصوردر سال ۱۲۷۵هجری شمسی در دوره قاجار ، حاکم اردبیل، مشکین و طالش بوده است.
وی گفت: براساس مدارک و اسناد و عهدنامه صلح عثمانی ها با صفویان در سال ۹۶۳ شمسی و نقشه های دوران صفویه و قاجاریه و پهلوی اول و دوم، شواهد نشان دهنده حاکمیت اردبیل بر آستارا و تالش است.هم چنین آستارا از موقوفات شیخ صفی الدین می باشد.
پژوهشگر تاریخ در ادامه می گوید: از اظهارات صفر نعیمی نماینده ، چنین استنباط می شود که در رابطه با حدود و ثغور و موقعیت جغرافیایی استان اردبیل ، مخصوصاً نمین و ویلکیج و شاهرود و ۱۳ روستای ادعای وی و هم چین در مورد تابع بودن آستارا و تالش به اردبیل ، فاقد اطلاعات و معلومات و مطالعات تاریخی است و در این مورد لازم است وی از اساتید تاریخ برای مشورت استفاده نماید و یا کتاب های تاریخی را بیشتر مطالعه کند.
وی با اشاره به اینکه صفر نعیمی به جای این که در مورد زمین خواری و ویران سازی و کوه خواری منطقه حیران پاسخگو باشد، گفت: ببا ادعاهای از خود در آوردی، در مورد الحاق نمین و ویلکیج اظهارات بی پایه و بی اساسی را مطرح کرده است که لازم شد مطابق اسناد و مدارک، وی را برای مناظره دعوت نموده تا در رابطه با موقعیت جغرافیایی و قدمت تاریخی و تابع بودن نواحی تالش و آستارا برای عموم مردم روشنگری شود.
محمد اصغری کلاسر افزود: در حالی که در چند سال اخیر نمایندگان اردبیل، پیگیر الحاق آستارا به اردبیل هستند و در این رابطه بارها مطابق اسناد و مدارک و دلایل محکم و استنادات تاریخی و جغرافیایی و قوانین تقسیمات کشوری ، اقداماتی صورت گرفته و حتی در نشریات و سایت ها به این موضوع اشاره شده است.
وی در ادامه با اشاره به اینکه در مورد الحاق یک بخش و روستا و شهر و به نزدیک ترین مرکز زمانی اتفاق می افتد که از لحاظ مسافت و مساحت نزدیک باشد، گفت: الحاق زمانی صورت می گیرد که یک روستا و یا بخش و شهر و یا شهرستان از مرکز استان و یا بخش و شهری منتزع ا شده باشد و به تناوب ما بین بخش و شهر و استان اتفاق افتاده باشد مانند جدا شدن آستارا از اردبیل و رد و بدل شدن بین اردبیل و گیلان .
این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: در تقسیمات کشوری، در هیچ یک از موارد قانونی، تابع بودن شاهرود و نمین و ویلکیج به آستارا و گیلان بیان نشده است و از سال ۱۳۰۹ تا سال ۱۳۳۹ هیچ اثری از تابع بودن شاهرود و نمین و ویلکیج و ۱۳ روستای ذکر شده توسط صفر نعیمی آورده نشده است.
کلاسر به منابع تاریخی این موضوع اشاره و گفت: در سرشماری نفوس و مسکن سال های (۱۳۳۵) ، (۱۳۴۵) ، (۱۳۵۵)، (۱۳۶۵)، (۱۳۷۵)، (۱۳۸۵ ) (۱۳۹۰) مبنی بر جمعیت ساختاری و آماری شهرستان نمین و ویلکیج برای آستارا تعیین و مشخص نشده است و هیچ اشاره ای به آن نگردیده است.
وی گفت: طی ۱۲۰ سال اخیر، تمامی مکاتبات اداری و برگزاری انتخابات مجلس شورای ملی و تعیین و انتخاب حاکمان یعنی حوزه انتخابیه اردبیل، مشکین و خلخال و نمین و ویلکیج و آستارا و اجارود به صورت مشترک بوده است بوده است و تعیین حاکمان نمین از ناحیه اردبیل و حتی تعیین حاکم برای آستارا و اداره آن از سوی اردبیل بوده است.
محمد اصغری کلاسر در ادامه با اشاره به مشترکات آداب و رسوم این دو منطقه گفت:در مورد وجه اشتراک زبانی و آداب و رسوم و محاورات محلی و منطقه ای، در این زمینه ساکنان و مردمان آستارا به اردبیل و نمین و ویلکیج و عنبران و شاهرود نزدیک تر هستند و مردمان آستارا برخاسته از این نواحی هستند و خاستگاهشان از اردبیل و نمین و ویلکیج است و چون آستارا تابع اردبیل بوده ، و وصلت های فامیلی برگرفته از یکسان بودن نژاد و هم زبان بودن مردمان نمین و آستارا است.
این پژوهشگر تاریخ در ادامه گفت:اگر قرار باشد شهری یا ناحیه و دهستانی منتزع و یا الحاق شود، در این زمینه محکم ترین و مبرهن ترین دلیل، همان فاصله اندک، مسافت و مساحت و هم چنین سوابق تابع بودن یک ناحیه و شهر و روستا و دهستان و بخش است که تقسیمات کشوری به صراحت در این مورد، قوانین بند به بند و تبصره و ماده اشاره نموده است.