کد خبر: ۱۷۰۰۴۲
تاریخ انتشار: ۰۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۶ 26 January 2016

رسول جعفریان

دو حکایت مشابه در یک زمان، یکی سبب تحول در روش فکری غرب می شود و دیگری منشا هیچ اتفاقی در میان ما نمی شود.

می گویند سرآغاز تحول در غرب، زمانی بود که روش فلسفی رایج یونانی که بخشی میراث قدیم یونان بود و بخشی هم از مسلمانان به آنان باز سرایت کرده بود، به روش تجربی تغییر یافت. این مهم ترین یا دست کم یکی از مهم ترین تحولات در روش معرفتی در غرب قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی است.

در این باره داستانی از فرانسیس بیکن (۱۵۶۱ – ۱۶۲۹) نقل می کنند، کسی که سهم عمده ای در شکستن بت های ازلی دوره قرون وسطی دارد.

مقدمه داستان مزبور این است که در قرون وسطی، اغلب به میراث علمی گذشته و اقول حکمای قدیم بها می دادند اما به روش تجربی باور نداشتند. برای آنان آنچه از گذشتگان نقل می شد، مهم تر از آن بود که همان مطالب با روش تجربی و حسی بررسی و نقد و ارزیابی شود. آنان قضایای مختلف در علوم و معارف را با کلیات و قواعد فلسفی ثابت می کردند و هرکجا کم می آوردند به اقوال گذشتگان از فلاسفه استناد کرده، و برای سخن آنان اعتباری بیش از تجربه و استقراء قائل بودند. این روشی بود که در آغاز عصر جدید زیر سوال رفت و اروپا را متحول کرد.

می توان گفت تحول یاد شده به صورت سمبولیک در قصه ای که بسا واقعی هم باشد، بیان شده، و آن ماجرایی است که برای بیکن پیش آمد. این ماجرا مربوط به یک مجلس علمی از دانشمندان معاصر وی در باره شمار دقیق تعداد دندان های اسب بود.

عقیده فلاسفه قدیم بر این بود که تعداد دندانهای اسب مثلا فلان مقدار است و این بحث در آن محفل علمی که بیکن هم بود مطرح شد. هر کس مطلبی گفت و از قول فیلسوفی از گذشتگان عددی را نقل کرد و این که مثلا ارسطو گفته است که اسب چهل دندان دارد.

فرانسیس بیکن از این رویه برآشفت و گفت: بهتر است همین الان به طویله برویم، دهن اسبی را باز کنیم و تعداد دندانهای او را شمارش کنیم و اختلاف را برطرف سازیم. البته دیگران به سخن او خندیدند و او را مسخره کردند.

معنای سخن بیکن این بود که در امور علمی، «تجربه» مهم تر از کلی گویی یا نقل اقوال دیگران است حتی اگر ناقلان این اقوال از بزرگان یونان و فیلسوفان مشهور باشند.

تا اینجای داستان بر همه معلوم است و هر کسی اندک آشنایی با تاریخ فلسفه و علم در غرب داشته باشد با این حکایت آشناست.

اما داستان دیگری در این زمینه و در زمین ما یعنی شرق و دقیقا ایران داریم که آن هم نیاز به مقدمه دارد. داستانی که مربوط به زنبور است و این که خانه اش را چگونه می سازد.

از قدیم در میان حکمای ما شایع بود که زنبور خانه اش را مسدَس یا شش وجهی می سازد و در این باره مهندسی بسیار دقیقی دارد. این مسأله به قدری مهم و مورد وثوق بود که در بحث علم الهی از این نکته یاد می شد که چطور زنبور که علم ندارد – چون فرض بر این بود که حیوانات شعور ندارند – این اندازه خانه اش را مستحکم و منظم می سازد و بنابرین این اشکال به علم الهی می شد که اتقان عالم نیاز به علم ندارد و جهان موجود نمی تواند علم خدا را ثابت کند!

آن وقت متکلمان در این باره جوابهایی می دادند و از آن جمله می گفتند که این کار زنبور به الهام است یا مطالب دیگر. (برای مثال بنگرید: اشراق اللاهوت، ص ۲۰۶)

اما ماجرایی که به این مسأله و بحث ما مربوط می شود حکایتی است به زنبور و شاه عباس (م ۱۰۳۸) و برخی از اطرافیانش و به طور خاص به ملاجلال منجم باشی دانشمند معروف وقت بر می گردد.

در اینجا هم عینا یک نقل قول قدیمی مانند همین که زنبور خانه اش را مسدس می سازد مطرح می شود و شاه عباس عین فرانسیس بیکن به آن اعتراض می کند.
ملاجلال منجم، منجم باش شاه عباس می نویسد:

در گرجستان در خدمت نواب گیتی ستان کلب آستان علی علیه السلام – یعنی شاه عباس اول که از ۹۹۶ تا ۱۰۳۸ (۱۵۸۸ – ۱۶۲۹) سلطنت کرد – در وقتی که حضرت شیخ بهاءالدین محمد و صدرَین – صدر خاصه و صدر ممالک – حاضر بودند و از هر جا سخنی می گذشت. جلال منجم [یعنی خود نویسنده]معروض داشت که:
قواعد کلیه حکماست که خانه های زنبور مسدّس می‌باشد و برهان بر طبق آن گفته اند.
نواب اشرف فرمودند که:
من به برهان نظری – شما بخوانید به تجربه عملی – ثابت کنم که این صورت ندارد و امر فرمودند که چند عدد شانه عسل حاضر کردند. حقا که خانه های زنبور بسیار مدوّر و مخمّس به نظر رسید و مربّع نیز گاهی دیده شد.بعضی عرض کردند که زنبورهای گرجستان از قواعد حکمت خبری ندارند. [!]مقارن آن عسلی چند از دارالارشاد اردبیل حاضر ساختند. آنجاها نیز مشاهده شد و گاهی به غلطی – اشتباهی – مسدّس نیز بود.از مشاهده این [یعنی روش علمی تجربی] آن قاعده بر هم خورد.

ملاحظه می فرمایید که این دو ماجرا تا چه اندازه بهم نزدیک بلکه داستان شاه عباس جدی تر و تجربی تر است. اما اولی پایه رویکرد جدید در غرب نسبت به علوم تجربی شد وو حکایت دوم منشأ هیچ تحولی در میان ما نشد.

جالب است که بدانیم که که شاه عباس در اواخر سال ۱۶۲۸ و فرانسیس بیکن در سال ۱۶۲۹ درگذشتند و این یعنی این که سال درگذشت آنها تا این اندازه به هم نزدیک است، اما اتفاقی که در آن بلاد می افتد هرگز در اینجا نمی افتد که سهل است، تا قرنها بعد هم و حتی تاکنون، همچنان از تفکر تجربی به عنوان تفکر جزوی نگر پرهیز شده و بی اعتبار اعلام می شود. گاه و بیش از گاه، گفته می شود حتی غربی ها دیگر به این حرفها باور ندارند و آنها را کنار گذاشته اند … آن وقت شما…..

منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
محمدزاده
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۴۸ - ۱۳۹۴/۱۱/۰۶
باری با دید ناخودباوری و ناشی از یاس به خطا رفته اید.هرچند شاید شواهدی نشان از درستی برداشت شما از تاریخ و یا فلسفه و یا پیشرفت و توسعه در اقوال و اذهان و نگرش و اندیشه باشد. نکته مهم اینجاست که قیاس دو برحه و قیاس ما با غرب بخصوص در وضعیت کنونی مخرب و گاه خطرناک است. دلایلی در نقد این قیاس می آورم:
1- ظهور بیکن و دانشمندان معاصرش آغاز دوره ای در غرب بود که ما اکنون مشابه دوران قرون وسطس نیستیم.
2-قرون وسطی و رنسانس واقعیت اجتماعی اروپاست ولی ما قرون وسطی در جهان اسلام نداریم .شاید در بازه خاصی از زمان پا به پای آنها پیشرفت نکرده ایم .
به این می ماند که فردی یک روز ثروتمند بوده و با یک اتفاق فقیر شده و دوباره می خواهد خود را به روزگار قدیم برگرداند یا دو نفر رقیب ورزشی یکی برنده می شود آن یکی دوم.
3-به جای حرف های یاس آور بنیادهای فکری خودرا اصلاح کنیم با پتانسیل بسیار قوی و در صورت بکار گیری کارآمد نیروی انسانی گامهای اساسی برداریم .
در تولید علم و رشد تولید علمی سرعت خوبی کسب کرده ایم ، دانشمندان بزرگی تربیت کرده ایم یا ریشه شان را ازما دارند.
ما مسلمانیم ، دین ما دین علم و اندیشه و قرائت زیباترین بیان است ، سفسطه بوده ، کج اندیشی بوده ، موانع و پرده ها و مشکلات بوده ولی اشعه نوری که محمد (ص) مبدا آن می باشد در دل و دنیای ما همچنان می تابد.
4- برخی با این استدلال ها فورا دین را متهم یا مقصر قلمداد می کنند در حالی که کلیسا در قرون وسطی مبنای کارش دین نبود سلطه بود و استثمار و به بند کشیدن اندیشه ها .
دین محمد به اندیشه فرا می خواند اندیشه را در بند نمی کشد. ما تابع فقه جعفری هستیم جعفر صادق نوری است که از عمق تاریخ تابیده و مارا منور کرده است.
علی باب علم است و مرید علی نمی تواند تخطئه کننده علم باشد.
بروید ببینید کجا سیستم آموزشی اسلاف ما در دنیای اسلام بحث و نقد و پیشرفت را منع کرده است.
فقهای دنیای اسلام بخصوص شیعه با چه پتانسیل علمی و کلامی و فلسفی پرورش می یابند.
بازده حوزه های علمیه و سیستم های آموزشی علمای اسلام را ملاحظه کنیدبسیار محیر العقول است.
رویس مذهب جعفری کلمه فقه را وارد واژه ها کرده و فقیه و محقق چراغ راه و بیرون آورنده اروپا از جهل و ظلمت بود.
همیشه عرض کرده ام باید ببینیم کدام سیستم کار آمد آموزشی 1000سال روستا زاده ای را در آسیای میانه (ابوعلی سینا) در کمتر از ده سال تبدیل به بزرگترین دانشمند اعصار و قرون کرد؟
این یعنی اسلام و بر کارایی های آن باید تکیه کنیم و به جای خود باختگی به خود باوری برسیم.
عام نادان پریشان روزگار
به ز دانشمند نا پرهیزگار
آن زکوری رفت و در چاه اوفتاد
وین دو چشمش بود و در چاه اوفتاد
قطع ظهری اثنان .......
بامسی
|
United States
|
۱۳:۰۷ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۵
بنظربنده آقای محمدزاده منظور آقای رسول جعفریان را درک نکردند ایشان می فرمایند که ما باید از دوره عالم بی عمل بودند خارج شویم تاکی در گوشه ای از افکارخود بشینیم برای دیگران رویا به سازیم دیگر این رویاها جوابگوی این روزگازنیست .
ببنید امروز رئیس جمهور کشور با 130میلیارد دلار راه افتاد در اروپا می گردد که این پول را بگیرند.
1- برای ما گوجه فرنگی تولید کنند
2-برای ما واگن تولید کنند
3-ریل راه اهن بسازد -دارو تولیدکنند
4- آب آشامیدن پایتخت را سالم کنندا
گر آب آشامیدن تهران سالم نیست بس آب آشامیدن اردبیل در تهران بود آیاحالت فوق العاداعلام نمی کردند؟
و یا حتی زودتر به توافق هسته ای نمی رسیدیم
و غیره ...حالا این موارد درست کشور است ازکل کشور چه زمانی که نفت 125دلاربود وحالاکه 25 دلار است برای ماخیری نداشت ما که بیکاربودیم باور ندارید مقایسه کنید با سمنان ؛ یزد ، کرمان و...
حالا بیا ببین در استان اردبیل چه خبر است مقایسه کنید: جمیعت شهر خلخال ازقبل از انقلاب اگر کمتر نشده افزایش هم چنانی نداشته است در صورتی که جمیعت استان سمنان اوایل انقلاب 36000 هزار نفر بوده اکنون فقط نگهبانان دانشگاهها این استان بیش از36000هزارنفراست .
...
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار