کد خبر: ۵۷۴۳۵۶
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۵ 05 March 2018

من دهه شصتی‌ام...

جناب آقای دکتر اسحاق جهانگیری!

من یک دهه شصتی‌ام؛ وقتی به دنیا آمدم، همراه با کلمه «بابا» و «مامان» واژه «جنگ» را شنیدم. من در کنار لالایی مادر، صدای مارش عملیات، آژیر خطر و غرش هواپیماهای دشمن را می شنیدم... در آن روزها بسیاری از همسالان من وقتی چشم به جهان می‌گشودند که پدرانشان در خط خون و آتش مشغول پاسداری از میهن بودند. خیلی از آنها قبل از اینکه فرزندان خردسالشان را ببینند در راه امنیت و آسایش مردم به شهادت می‌رسیدند... و البته خیلی ها هم بودند که کنج عافیت گزیده بودند. آنها از جنگ فقط اسمش را شنیده‌اند و هربار هم اسمش می‌آید، می‌گویند شما نمی‌خواهید این واژه را فراموش کنید؟! چرا اتفاقا خیلی دلمان می‌خواست که اصلا جنگی نبود اما چه کنیم با زخم‌ها و یادگاری هایش بر پیکر شیرمردانی که رفتند و تا پای جان از خاک خود دفاع کردند. چه کنیم با گمشدهایش که هنوز هم گروه گروه می‌آیند تا ما فراموش نکنیم که روزگاری جنگی بوده است...

من دهه شصتی ام؛ وقتی به مدرسه رفتم تا درس بخوانم و به قول معروف انشاهای آن زمان «در آینده فرد مفیدی برای جامعه باشم.»، از مدارس یک شیفته، امکانات آموزشی و کمک آموزشی و رایانه و تخته هوشمند و... خبری نبود. ما فقط «تخته سیاه» را می شناختیم که انگشتان محبت و معرفت معلم با گچ سفیدش می‌کرد تا به ما درس عشق و ایمان بیاموزد. در مدرسه هم از ترس هواپیماهای دشمن، پنجره‌های کلاس را با گونی‌های خاک و شن کور کرده بودند تا در امان باشیم. آن روزها دانش آموزان به جای «پشتیبان»، «پناهگاه» داشتند تا در هنگام خطر به آنجا پناه ببرند. آن سال‌ها به جای «بازی‌های رایانه‌ای»، کالاهای یارانه‌ای را می شناختیم. آن روزها که برای تامین مایحتاج ضروری – بخوانید کالاهای اساسی- صف می‌کشیدیم، بعد از آن هم به صف می شدیم تا کمک‌هایمان را برای رزمندگان در جبهه ها بفرستیم.

 من دهه شصتی‌ام؛ خون و پوست من با فرهنگ جهاد و شهادت عجین شده و بهتر از هر کسی می‌دانم امنیت و آبادانی امروز چه بهای سنگینی داشته است. من اگر آن روز نتوانستم تفنگ به دست بگیرم و به مصاف اجنبی بروم، اما امروز در عرصه دفاع از کشور؛ در جبهه علمی، فرهنگی، ورزشی، اقتصادی و حتی دفاعی در آنسوی مرزها مشغول پاسداری از انقلاب اسلامی و دستاوردهای عظیم آن هستم. پیشرفت‌های علمی، فنی، هسته‌ای و دفاعی حاصل نبوغ فکری و همت و اقدام جهادی من است. من بارها و بارها هیمنه پوشالی دشمن را در هم شکسته ام. اشتباه نشود! من «ژن برتر» نیستم، فقط ندای پیر جماران که گفت «ما می توانیم» را در عرصه عمل ثابت کرده ام. من با چشم بینای خود می‌بینم که بدخواهان چه نقشه‌ها که برای این ملت نکشیده و نمی‌کشند... من «اقتصاد مقاومتی» را بهتر از رئیس ستاد اقتصاد مقاومتی دولت فهم کرده‌ام و به آن در جای جای کشور جامه عمل پوشانده‌ام تا به فرمان رهبرم لبیک گفته باشم.

اما شما که امروز «شصت‌ساله‌» اید و از زمانی که ما بچه بودیم، وزیر، وکیل و استاندار و امروز هم نفر دوم دولت هستید، از 22 سالگی مدیر هستید و امروز هم اصرار دارید تا به جوانان میدان ندهید و به آنها اعتماد نکنید، چرا هیچ فکری به حال ما نکرده‌اید؟! مگر شما دم از برنامه ریزی و عقل و منطق نمی‌زنید، چرا از سه دهه قبل فکر امروز را نکردید؟! کجای مساله پیچیده و غیر قابل پیش بینی و اجرا بود؟! خودتان که آن را ساده کردید و گفتید دهه شصتی‌ها هر کجا پا می‌گذارند مشکل ایجاد می‌کنند! البته ما در دوران جنگ و تحریم رشد کردیم و امروز هم گلیم خودمان را از آب بیرون می کشیم، اما شما باید در محکمه افکار عمومی پاسخ بدهید برای ما چه کرده‌اید؟!  

علی حیدری: روزنامه نگار

 

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار