کد خبر: ۴۸۱۶۶۰
تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۲ 21 August 2017
بهزاد احمدی نیا

حقیقت، جذاب و پیچیده است و برای کشف آن گاهی باید به سراغ نخستین پرسش رفت؛ جایی که همه‌چیز در ابهام آغاز می‌شود، همان جایی‌ست که باید ریشه را جستجو کرد، درست مانند کاشفان مصر که به دنبال سرچشمه نیل رفتند یا اخترشناسانی که هنوز به دنبال یافتن نخستین لحظه کائنات هستند، هر حقیقتی باید در نخستین نقطه ابهام جستجو شود.

زمستان ۱۳۲۹ (۱۹۵۱ میلادی) سوزن ریل قطاری که خاورمیانه را با خود می‌برد، با یک گلوله برای همیشه تغییر کرد؛ گلوله‌ای که بزرگترین قربانی آن دولت آینده مصدق بود. قبل از رونمایی از این گلوله، باید یادآوری کنم که در آن زمان سعودی‌ها تازه ۱۰ سال بود که شیر شتر را به طعم نفت جایگزین کرده بودند و عراقی‌هایی که تازه به ملیت «عراقی» عادت کرده بودند، در حدود دو دهه بعد (۱۹۶۸) به فکر ملی کردن صنعت نفت خود افتادند.

 ملی‌شدن صنعت نفت برای سعودی‌ها ۳۰ سال بعد از ایران و آن هم با خریدن سهام از آمریکایی‌ها آغاز شد اما تا امروز منشأ ۷۰۰ میلیارد دلار ذخیره ارزی و یک ثروت هنگفت ۱۰ تریلیون دلاری به‌نام «آرامکو» شده است؛ اعداد و اطلاعات این شرکت، برای ما ایرانی‌ها باید زمینه عبرت باشد تا قطبه خوردن.

برگردیم به مبتدای خودمان، نخستین پرسش بی‌پاسخ در ملی‌شدن نفت ایران، رمز و رازی‌ست که مدارک تازه منتشر شده سرویس‌های اطلاعاتی بریتانیا نیز کار خود را با آن آغاز می‌کنند.

ترور سپهبد رزم آرا، نخست وزیر ایران در ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ به دلیل مخالفت با ملی شدن صنعت نفت. اسناد منتشر شده جدید که بالغ بر ۱۰۰۰ صفحه است، با نکته بسیار جالبی آغاز می‌شود.
این اسناد پس از ۱۵ صفحه انواع مقدمه‌ها، با این جمله آغاز می‌شود: «به‌دلیل نبود مدارک کافی و روشن نبودن تمام ابعاد حادثه ترور سپهبد رزم‌آرا، این بخش به‌طور کامل از طبقه‌بندی خارج نمی‌شود.»

به گمان من این همان جایی‌ست که باید برای گشوده‌شدن گره‌های باقیمانده در تاریخ ملی‌شدن نفت ایران، جستجو کنیم. هر پرسشی اعم از اینکه چرا کودتای ۲۸ مرداد پیروز شد تا اینکه چرا برخی قرارداد توتال را برنمی‌تابند، با جستجوی این نقطه از تاریخ به پاسخ خواهد رسید اما اگر پاسخی یافتید، در انتشار آن تأمل کنید.

در گزارش‌های این سوء‌قصد نوشته شده که ۴ گلوله توسط خلیل طهماسبی به سوی رزم‌آرا شلیک شد که آخری کشنده بود اما یادداشت‌های وکیل او حاکی از این است که گلوله چهارم با سه گلوله قبلی متفاوت بوده است. از سوی دیگر وقتی طهماسبی مدتی بعد با عفو مجلس آزاد شد و سپس بعد از کودتای ۲۸ مرداد دوباره بازداشت شد، قتل رزم‌آرا را که در روز نخست با افتخار می‌پذیرفت و حتی با وکیلش برسر آن یادداشت مجادله کرد، گردن نگرفت.

در همان صفحه از اسناد، گزارش سفارت انگلستان مدعی‌ست که رفاقت و تأیید رزم‌آرا بر کنسرسیوم نفتی آنگلو-ایرانی، موجب شکل‌گیری نفرت علیه او شده است؛ پس از نظر انگلیس‌ها این قتل قطعاً بوی نفت می‌داد. چند صفحه جلوتر آنها ضمن تأیید قطعی بر ارتباط روس‌ها با آیت‌الله کاشانی، باز هم به‌طور قطعی به لندن اطمینان می‌دهند که این ارتباط موجب نفوذ کمونیسم در ایران نخواهد شد.

 پرسش بعدی اینجا بروز می‌کند که چرا سخنی از مارکسیسم اسلامی و آنچه تاریخ معاصر ایران را به خود مبتلا کرده است به میان نمی‌آید؟ نمای خارجی ترور رزم‌آرا این بود که مهمترین مانع بر سر ملی شدن نفت برداشته و محمدرضا‌شاه ناگزیر به امضای قانون بعدا مصوب، ملی‌شدن صنعت نفت شد.

در اسناد سفارت انگلستان به‌صراحت نوشته شده که باوجود این‌که رای‌گیری مخفی در کمیسیون انرژی مجلس شورای ملی، نتیجه مطلوبی نداشته، ملی‌گرایان حامی ملی شدن، مصمم به ادامه طرح آن در صحن هستند و از مواضع خود کوتاه نمی‌آیند و احتمالاً موفق خواهند شد. چرا تحلیل دشمنان اصلی ملی‌شدن نفت با دوستان کفن‌پوش این واقعه در جهتی کاملا متناقض است؟

 پاسخ این پرسش‌ها هرچه که باشد، برای شفاف شدن تاریخ باید به دنبال آنها رفت اما نکته‌ای که نیاز به درک دقیق دارد این است که ملی‌شدنی که با گلوله و مرگ عملی شود، با کودتا و حصر به‌پایان مي‌رسد. این ملی‌شدن هرگز به شکلی که در آرمان‌های مبارزان ترسیم شده بود عملی نشد بلکه طی دهه‌های بعد از آن، خلع ید، کنسرسیوم، اوپک، تحریم و البته یار همیشگی یعنی فساد، موجب شده‌اند که از نمد نفت برای ملت کلاه به‌دردبخوری حاصل نشود.

منبع: وب سایت "نفت خبر"
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار