کد خبر: ۳۴۴۶۳۴
تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۹ 17 December 2016

نَفَسهای تهران با آلاینده هایی که بر فرازآن ایستاده است دچار تنگی عجیبیست. نا امید از تدبیری، فقط چشم انتظار باد و باران است که سیاهی از چهرۀ آن بر گیرد . از قدیم گفته اند که گر قضا پوشد سیه همچون شبت، هم قضا دستت بگیرد عاقبت. اما سالهاست سَرکَنگَبینی که بر گلوی آن می ریزند صفرا می فزاید و روغن بادامی که مدام به خوردش می دهند خشکی می نماید. اگر چارۀ کار آن بود که تا حال باید نشانه هایی از بهبود درچهره اش نمایان می شد. نشده است، به نظر می رسد چاره ای دیگر لازم است.
 
سالیان سال است که تهران، با چندین برابر مصرف از سهم سرانۀ خود،همچنان دود و دَم می زاید و بر ریۀ ساکنینش پمپاژ می کند. اما دست اندرکارانش کماکان، اصرار بر تداوم این چرخۀ معیوب مصرف دارند تا باز دود بیشتری تولیدکند. دریغ و تاسف از اینکه هر دارویی که ایشان می کنند،آن عمارت نیست ویران می کنند.
 
مدیریتی که خون توسعه را به تمام شریانهای حیاتی کشور به طور متوازن نفرستد و از راکد ماندن دهها طرح و پروژه دراستانی خم به ابرو نیاورد جزآنکه بخشی از کشور را به بیکاری و مهاجرت وبخشی دیگر را به خَفَگی وتنگی نَفَس دچار سازد، دستاورد دیگری نخواهد داشت.
 
تمرکز بیش از حد ثروت ملی درتهران،سالهاست که سیلی از مهاجرت را به سوی آن شهر روانه می کند. هیچ دستور و بخشنامه ای مانع از مهاجرت کثیری از مردم به آن کانون ثروت نخواهد بود. وقتی ما بهترین همه چیز را در نقطه ای متمرکز کردیم و نقاط دیگر را از برخورداری عادلانۀ آن محروم ساختیم، عملا جوازِ مهاجرت میلیون ها نفر را برای سکونت و اشتغال پیرامون آن همه چیز، صادر کرده ایم. این آفت تمرکزگرایی افراطی درتوسعه است که علمای اقتصاد و جامعه شناسی ازآن با نام «توسعۀ نامتوازن»یاد می کنند.
 
شکل گیری مشکلات تهران کارامروز و دیروز نیست که ظرف فردا و پس فردا حل شود، اما کسانی که با تصیمات روبنایی میخواهند برای این مشکل ریشه دار، راهکارمقطعی ارائه کنند.آشکارا دچار روزمرگی شده اند.آنها خود بهترین دلیل را به دست می دهند که قصدی بر حل مشکل ندارند. مشکل تهران، ریشه دار ترازآنست که با طرح های مقطعی آنان درمان شود.
 
شهری که بیشترین ثروت ملی و امکانات رفاهی، خدماتی و تولیدی را در خود جای داده است طبیعی است که بر سیلی از مهاجرت ها به سوی خود آغوش گشوده است.اما کسانی که راه توسعۀ متوازن رفته اند، ناآشنا تر از ما در امر توسعه نبوده اند که شهری را به عنوان پایتخت برگزیده اند اما هر کدام از شهرها و نقاط دیگر کشور خود را نیز از توسعه ای متوازن برخوردار ساخته اند.
 
در آن الگوی توسعه، دلیلی وجود ندارد که هر کسی، بیمار خود را برای معالجۀ بهتر، فرزند خود را برای تحصیل بهتر، شوهر خود را برای کار بهتر، جوان خود را برای درآمد بهتر، روانۀ پایتخت کند.جز اینکه پایتخت او، همۀ بهترین ها را در خود جمع کرده باشد و آن چه خوبان همه دارند او یکجا داشته باشد.تهران ما اکنون چنین وضعی دارد.
 
اظهارات چند سال پیش برخی صاحب منصبان با هیچ ایده ای از توسعه تناسب نداشت که هر کسی درآمدی پایین تر از فلان رقم دارد بهتر است تهران را ترک کند ودر نقطه ای دیگر از ایران سکونت کند.آیا این سخن، معنایی جز این داشت که صاحبان ثروت در تهران و فقرا در سایر نقاط ایران جا گیرند؟
 
بطور قطع،تفکراتی از ایندست،تمام انگیزه های تلاش و تولید را در پیرامون، با نیستی و نا امیدی مواجه می ساخت. آشکاراست که در چنین نگاهی بخشی از جمعیت کشور سلامتی خود را در معرض آلاینده ها از دست می دهند و بخشی دیگر، انگیزه های خود را برای ماندن در شهر و دیار خود.
 
اشتغال به مشاغل مولد وکم در آمدی مانندکشاورزی،دامداری و نیزکار آفرینی و سرمایه گذاری در مناطق توسعه نیافتۀ کشور به محرکها ومشوقهایی بیش از این نیاز دارد که اکنون در اختیار آنهاست و گرنه خواهیم دید که خانه خالی ماند وخوان بی آب و نان،آنچه ماندآش دهن سوزی نبود.
 
حرص و ولع مهاجرت به تهران، فقط با تضمین و اطمینان از وجود فرصتهای کسب وکار و درآمد متوازن در سایر نقاط کشور متوقف می شود.البته که روح و روان همۀ ما با نام پر افتخارتهران، چنان انس والفت دارد که هیچکس مایل نیست کوچکترین دود و دَمی بر آسمان زیبای آن دیده شود.اما به نظر می رسدکه تهران نیز برای حفظ سلامتی خود، باید اندکی رژیم بگیرد و لاغر شود. آن وقت دوست داشتنی تر و خوش تیپ تر هم خواهد بود.
 
بزرگی تهران به جسم و جان آن نیست به نام و نشان آن است.
به همان اندازه که کم برخورداری نقاط دیگر ایران به حال ساکنین آن مضر است، برخورداری بیش از حد تهران نیز برای جسم وجان آن زیان آور است.

اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
جواد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۳۶ - ۱۳۹۵/۰۹/۳۰
عالی بود اگر گوش شنوایی باشد به فکر چاره باشند از قدیم گفته اند سیر از گرسنه وسواره از پیاده خبر نداره !!!!!!
سمندری
|
-
|
۱۳:۴۵ - ۱۳۹۵/۱۰/۲۹
راستش از اقای رضایی تعجب کردم استادی با این همه تجربه قلم درکدام وادی می چرخانند .استاد عزیز تهران وتهرانی ها برای دردهاشون بلندگو زیاد دارند چرا ماها که صدای مشکلات مان به جایی نمی رسد بلندگوی تهرانی ها شویم....ازکدام درد اردبیل واستان بگویم حرف برای گفتن زیاد هست اما ماها بلندگونداریم .راستی می دانید چرا پارس ابادیها شهردارشان را زنده بگور کردند .؟چرا این همه بیکار داریم ؟درد زیا د است ولی بلنگو نداریم شماها دردهای پایتخت نشین ها را می بینید.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار